- خُب
مهندس : هیچ چی دیگه ! مبلغ هزینه که پول زیادی هم نمیخاد از جمله ریزه کاریهای باقیمانده ساختمان را وقتی به پسرش گفتم دست روی دست زد و گفت : کاش حاجی مرحوم ... منّ ومنّی کرد و ادامه داد : کاش حاجی مرحوم ، دوماه دیگر زنده مانده بود که این یکی ساختمان را هم تا الان تمام میکرد و ما را با این گرانی و کمبود مصالح ساختمانی ، درگیر ساخت و سازش نمیکرد . تازه مشخص هم نیست هزینه ای که باید به اینجا پرداخت کنیم رو بقیه ورثه چجوری حساب خاهند کرد ... و اضافه کرد گرچه من پسر بزرگ خانواده ام ولی اونها هم شریکند ... با وضعی مضطرب ادامه داد عجب گیری کریم بخدا !
- (ء)
مهندس : ارزش دنیا و مال دنیا رو میبینی تورو خدا ! ... زندگی به یک قران هم نمی ارزد ... اَه اَه اَه ...
- ☹
- به خنده میگویم اگر منظورت از قران همون ریال خودمانه که اونم تومان شده است اخیرن مهندس جان ... دنیا به تومنی هم نمی ارزد . به همون یک پشگل ! نه ببخشین به همون یک پشیز حتا
هردو میخندیم . به هم ، و به کارعبث ِ این دنیا