یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

یک روز و ابد !

جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۳ ب.ظ
داشتم عکسها رو توی کامپیوترم جابجا میکردم . یعنی سعی میکردم عکسهای مرتبط را در یک پوشه مخصوص به خودشان قرار دهم تا موقع جستجوی عکسی مجبور نباشم کل کامپیوترم را شخم بزنم ولی اتفاق عجیبی افتاد . اینکه این دو عکس درست همینجوری که در اینجا آورده ام بالا و پایین هم قرار گرفتند . از قضای روزگار هر دو عکس در یک روز و هر دو در شهر همدان گرفته شده است . شباهت این دو عکس برام غافلگیر کننده بود . هر دو خابیده به یک سو . و هر دو دستانشان همشکل هم قرار گرفته است  و هر دو توشۀ راهی در اطراف خود بهمراه دارند . خنده ام گرفت . احساس کردم تصویری از زیر خاکی خودم را میبینم . و برام موضوع با مزه ای شد سر صبح جمعه ای ... با خودم فک کردم همیشه جنس زیر خاکی از هر
نوعش که باشد گرانبهاتر از روی خاکی آن بوده و ارزش بیشتری داشته است . دروغم کجا بود آقا . آقا! شما خودتان بینی و بین اللهی حساب کنید خُب .

ارزش دلاری ِ! کیسه های نایلونی اطراف من رو با ظروف سفالی ِ گرانقیمت اطراف این زیر خاکی مرحوم ِ مغفور رو . بگذریم ... یکبار دیگر به عکس دقیق شوید تا به عرض بندگی ام برسید !
درهر حال ، بالا رفتیم دوغ بود . پایین اومدیم ماست بود . قصه هر دوی ما ، خندۀ صُراح بود !
پی نوشت : یادم آمد در اردیبهشت سال نودودو در وبلاگم چنین نوشته بودم : آدم باید خاکی باشه . زیر خاکی اش قیمت نداره اصلن .

یک اهری و اتفاقات ساده  صادق اهری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۲
یک اهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی