یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

۳۲ مطلب با موضوع «از سالهای دور ، عکسهای یادگاری» ثبت شده است

امشب در خنکای یک شب پر از نسیم و مه در ایوان منزل به خوابی خوش فرو رفتم نمیدانم ساعت چند بود ولی قبل از اینکه سپور و یا حتی سر سپور بیدار شود از خنکی هوا بیدار شدم حتی موذن هم خوابش برده بود و یا وقت اذانش هنوز نرسیده بود . قابلمه ای برداشتم و به سوی کله پاچه پزی بهداشتی شهر روانه شدم . بقول خودمون ٬ زینگ (که عبارت باشد از مقداری پاچه گوساله و یا احیانن گاو ) و زبان و مغز (که مقداری مکروه است بخصوص مغز خوری اش!) و گوشت صورت گوسپندخریده و باسنگک داغ و سیر و آبلیمویی مزین فرمودم . نا گفته پیداست که آب تگری مکمل کله پاچه میباشد. جایتان خالی .
به داخل منزل فرو افتادم همه رو بیدار کردم و اهل و عیال را از اینهمه کوششی که در نصفه شبی چنین مهین کرده بودم شادمان نمودم . داشتیم دور میز ناهار خوریمون که فعلن (اوباشدان خوری ) «یعنی سحری خوری» شده بود کله پاچه تناول میکردیم که زنگ در بصدا در آمد . از پشت آیفون صدای ابوی بزرگوار را شنیدم . گفت نگران شدم ماشینت رو در اینوقت صبح توی کوچه دیدم . عرض کردم نه پدر جان جای نگرانی نیست ٬ بفرمایید داخل ٬ رفته بودم صبحانه تهیه کنم . الان هم داریم تناولش میکنیم . تشکرکرده و خداحافظی نمودند
بناگوش : ابوی برای تهیه نان قبل از موذن مسجد ابواسحق بیدار میشوند .
 اینرا هم شادمانانه بگویم : دو سه روزی یه که عمو شدم . اینم عکس امیر علی خان . 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۸۵ ، ۲۳:۳۵
یک اهری


جای پیه سوز و آغل اسبان سردار عشایر اینجاست . دهکده ای بنام » آبخارا» یا  «اوخارا» که  نام ترکی این دهکده میباشد .در حدود ۶۵ کیلومتری اهر .  امیر ارشد با برادر بزرگش بنام » سردار عشایر»٬در این طویله اسبان پر طمطراقشان را به آغل میبستند .و تاریخ زمان مشروطیت را رقم میزدند .اصلن اینجا زیر بنای فضای باز امیر ارشد و انتظام منطقه قراجه داغ بوده  است .  رضا شاه هم دو بار به خاطر دیدن امیر ارشد و شاید نابودی اش چند شبی اسب به همین طویله  میسپارد  و نتیجه نمیگیرد. رفته بودیم آنجا عکس را که دیشب دیدم گفتم خوبست دیگران هم ببینند . صفای باغهای اطراف همین ساختمان با چشمه ای پر آب و تگری اش دیدن دارد ها
عکسها از خودم است به تاریخ یازدهم سپتامبر 2006

با خانواده محترم آقا مهدی افشارنیا ناهار را در باغی در روبروی روستا خوردیم


طویله امیر ارشد و جای پیه سوزش بر روی ستون سنگی
نمای بیرونی ساختمان امیر ارشد که تازگیها مرمت میشود



 نمایی دیگر از اسطبل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۸۵ ، ۱۰:۱۲
یک اهری