یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

۵۱ مطلب با موضوع «شعر ، می نی بمال ، عکس نوشت» ثبت شده است

مرا بگویید ، کجای جهان ، کدام فسانه سرا ، نابجا سروده است که مرارت دیدن و تحمّل درد و رنج نامش خوشبختیست . توشۀ سعادت انسان ، برای فرداهاست .
فرداها ؟ ... ... ها ؟!
ترجمه بر روی تصویر مقابل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۲۱:۲۰
یک اهری
رامیز روشن
ramiz

این زمین‌ها را و آسمان را
باران می‌شوید، آفتاب می‌خشکاند
در این دنیا خیلی چیزها را
باران می‌شوید، آفتاب می‌خشکاند
اشک چشم‌هامان را
دم مشک‌هامان را

سنگ‌قبرهامان را

باران می‌شوید، آفتاب می‌خشکاند
می‌آید کیست؟ می‌رود کیست؟
قنداقه چیست؟ کفن چیست؟
دنیا به فکر خویش‌ است
باران می‌شوید، آفتاب می‌خشکاند

غبار ستاره‌ها را هم
حتی سطح آفتاب را هم
حتی رخ باران را هم
باران می‌شوید، آفتاب می‌خشکاند

--
بزبان شاعر ( ترکی استانبولی )

YAĞIŞ YUYUR, GÜN QURUDUR

Bu yerləri, bu göyləri
Yağış yuyur, gün qurudur.
Bu dünyada çox şeyləri
Yağış yuyur, gün qurudur.

Gözümüzün yaşını da,
Bağrımızın başını da,
Qəbrimizin daşını da

Yağış yuyur, gün qurudu
Gələn nədi, gedən nədi?
Bələk nədi, kəfən nədi?
Bu dünya öz kefindədi,
Yağış yuyur, gün qurudur.

…Ulduzların tozunu da,
Lap günəşin özünü də,
Lap yağışın özünü də
Yağış yuyur, gün qurudur…

ترجمه از اسدالله امرایی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۰۶:۴۱
یک اهری

اینجا دنیای بی اعتمادی هاست
به هیچ عنوان و با هر امیدی ، به هیچ کسی اعتماد نباید کرد
اگر چنین نکنیم ، روزی جسم و روح و زندگیمان تباه خاهد شد

دیماه نودویک


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۰
یک اهری

دلی آرام تر٬ بهتر
کمی آهسته تر ساقی
من از عشقت ٬ نخواهم کاست
شراب امشبت عالیست
رویائیست .

کمی آرام تر ساقی
شرابت را به هر کس
ناکثی مسپار
عجب آدینه روزی بود
درودم را پذیرا باش
شرابت را
به گل دادم
برقص آمد
نمایان شد .

کمی بخشیده بودم سبز
سبزه رو آمد
فراوان شد
به وَجد آمد
خرامان شد .

کمی آهسته تر ساقی
دلی آرام تر ٬ بهتر
=============

ه‍.ش. ۱۳۸۷ مرداد ۲۶

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۲۲:۴۲
یک اهری
عین نامردیست
مرد باشی
و بسوی زنت دست بلند نکنی !
...
جز برای آغوشی لبریز از مهر
آکنده به عشق


آذرماه نودوپنج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۰۰:۰۶
یک اهری

نمیدانم چرا امروز فیل ام زیادی یاد هندوستان کرد . هــــــوا نسبتن سرد بود بخاطر اولین برفی که دیروز برزمین نشسته بود . شال و کلاه کردم و رفتم پیشش . 

سلام کردم . 

به من خیره شد

حتا جواب سلامم را  هم نداد

حال و احوال کردم که باز چیزی نگفت

بی هیچ سخن دیگری وقتی نگاهم بیشتر به چشمانش خیره ماند به خنده چشمکی زد و گفت : بلند شو برو پسر جان! هوا سرده . سرما میخوری . اینورا هیچ خبری نیس . مواظب بچه ها باش . به زندگی ات برس . شاد و انسان زی ... نگران ما نباش گفتم که : اینورا هیچ خبری نیس ...

دستی به سر و سینه و صورت اش کشیدم به ناز . صورت سفید شده اش را بوسیدم . عجیب سرد و زُمخت و نامَرد بود سنگ ِ قبر بابام . 

...

در حالیکه از جایم برای وداعی دیگر بلند می شدم زیر لب گفتم بدرود تا درودی دیگر بابایی مهربانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۲:۴۱
یک اهری

پایت را روی پای من میگذاری

و فشارش میدهی 

این توی فرهنگ ما یعنی ،

مواظب حرف زدن خودت باش .

...

پام درد میگیرد 

و تو ،

احساس درد مرا

درک نمیکنی .

آبان 83

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۸
یک اهری

 

مــرا از زمین اخراج خواهند کرد  ،

« چشمهایت »

اگر دیر برسند .

صـادق اهـری

سال هزاروسیصدوهشتادوچند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۰۲:۳۳
یک اهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۳
یک اهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۵ ، ۲۱:۵۵
یک اهری