یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

۵۱ مطلب با موضوع «شعر ، می نی بمال ، عکس نوشت» ثبت شده است

سرقفلی زمین مال کیست ؟ ... بعله همین زمین . همینی که آب دارد . همینی که آتش و باد  دارد . همه جور حیوان هم دارد . کوه و دشت و دمن دارد . آسمان دارد . خوب و بد دارد . غضب و عشق و قهر و مهر دارد . ما را هم با خودش به یدک می کشد .
 ها! ...... همین زمین متضاد بدشگون و دایره وارِ مفلوک ِ  بی سروته  را میگویم .

یک اهری و اتفاقات ساده   صادق اهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۵ ، ۰۱:۵۵
یک اهری
تو راه بهشت را خوب بلدی
کوله ات را بردار 
و جلوتر برو
زودتر داخل شو تا سهمت باقیست
من آتش لازم دارم ،
میروم به جهنم
سیگار بگیرانم
۲۴ خرداد۱۳۹۱
یک اهری و اتفاقات ساده، صادق اهری، اهر، ارسباران، قره داغ
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۵ ، ۰۳:۵۴
یک اهری

نا امید نیست
بد ذات هم نیست
بد بین است کوهپایه
به عبور ِ رود
از کمر کِش اش

با کفشهای رویایی

یک اهری و اتفاقات ساده                ۰۲ آبان ۱۳۹۲
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۰۴:۱۳
یک اهری
فکر نکن که ندارمت !
میبینمت از زمانیکه تراکتورها ، مابین آبی آب ، تا شنهای شناور ساحل دریا بیل میکوبند بر نرمه ها ، تا عضله های بی رمق ماسه را از هم جدا کنند ، بتُن بریزند ، که سایبانی بسازند از برای من ٬ یا برای تو .
با اینهمه زیر آن سایه بان لَختی درنگ هم کافیست تا بوسه های شن و سیمان با هم قاطی شوند با عطر باد
تا تو نرفتی از یاد .      
 ۸۵/۰۱/۱۸ 

یک اهری و اتفاقات ساده  صادق اهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۱
یک اهری


گاو نعره زد مااااء !
از خودم پرسیدم یعنی ما ؟!
فقط  ما دو تا ؟
-
نفهمیدم . نمی دانم .
به روی خودم نیاوردم
گفتم حتمن با کس دیگریست .

۲۷ فروردین ۱۳۸۴
یک اهری و اتفاقات ساده  صادق ااهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۵ ، ۰۰:۰۲
یک اهری

دوست داشتن بعضی آدمها ، مثل اشتباه بستن دکمه های پیراهن است . تا به آخرش نرسی نمی فهمی که از همان اول اشتباه کرده ای . 

1392
یک اهری و اتفاقات ساده   صادق اهری
یک اهری و اتفاقات ساده    صادق اهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۵ ، ۰۰:۱۲
یک اهری
مثل سراب، ناکس و بی قدر نباش . بازتاب نوری دروغین زیر سایۀ برگشتگی پلک چشمانت ، لابلای ذرات برهم فشرده در کویر - سنگین ، غلیظ ، متراکم و کثیف - که همه مقیاسها را بهم می ریزد . کوه ها را داخل آب نشان می دهد . تو را با کاروان ناقه های بهادار غرق در آب میکند . غوطه می خوری ، فرورفته در خاک ، نیست میشوی .

یک اهری و اتفاقات ساده  صادق اهری  خرداد 94
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۲:۴۹
یک اهری

پرنده ها ٬ از مترسک های مزرعه دلشاد نمیشوند . 
اما من دوستشون دارم ،
چون مترسک ها  تنهایی  را
" همیشه " احساس میکنند .

85/08/24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۰۰:۵۱
یک اهری



هرگز نه هرگز !



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۵ ، ۰۴:۱۱
یک اهری
نگاهش بین جنگل و دریا غرق بود ...  چشمش به لاشه ماهی کوچولویی افتاد که دریا پس اش زده بود .
در شنهای خیس و نرم کنار ساحل زانو زد بی اختیار و سرش را به ماهی کوچولو نزدیک کرد و آرام گفت : زیارت  قبول دختر . 
تحولات ! بچه هاشونو قورت میدن . خیلی خوش شانس بودی که پس اَت زدن
۸۴/۱/۲۱ 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۲۱:۴۵
یک اهری