یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

۳۲ مطلب با موضوع «از سالهای دور ، عکسهای یادگاری» ثبت شده است

امروز فیس بوک برام یادآوری کرد که سه سال پیش در چنین روزی (22-23 آذر ماه سال 1392)  یه همچی برفی در اهر اومده بوده و شما این عکس رو گذاشته بودی توی فیس بوک . راس میگه بنده خدا . منم عکس رو از اونجا برداشتم و فیلمها رو هرچند کوتاه و بدون دستکاری از توی کامپیوترم پیدا کرده و آپلود کردمشان . آوردم اینجا گذاشتم تا دوستان ِ کم دسترس به برف ! اینارو ببینین تا یه نَمه حالشون جا بیاد . در این دو فیلم کوتاه که توش سرسره بازی ایام قدیممان را هم
بخاطرمان میاورد ( بعله هم که سرسره بازی هم توش ثبت شده ) از ماشین خودم که مدفون در برفی چنین مهین! شده بود با ماشین نقلی ام وی ام  دخترم که مغروق در نعمت برف است  را ببینین .






سه سال پیش این عکس رو در فیس بوک گذاشته بودم و بدون توضیح بیشتر سوال کرده بودم شما در این عکس چه میبینین . نظرات و پاسخها متفاوت و خاندنی  و گاهی خنده دار بود . یاد روزگار گذشته همیشه بخیر است / باد .


دو فیلم بسیار کوتاه از برف پاییزی در روز 22-23 آذر ماه 1392 اهر
یک اهری و اتفاقات ساده     صادق اهری   اهر  اهر ارسباران  برف در اهر 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۶:۴۶
یک اهری

این عکس را حدود ده دوازه سال پیش از تنها تکه باقیمانده دیوار و یا بقولی حصار دور بقعه و پارک شیخ شهاب الدین اهری گرفته ام . در اینترنت هرچه گشتم تا تاریخچه اش را پیدا کنم نشد که نبود ! یک تحقیق سردستی که کردم گفتند : این دیوار در زمان شاه اسماعیل صفوی بنا گردیده که گویا قزلباش ها در پشت آن تمرینات نظامی انجام می داده اند . و شاید بتوسط آنها ساخته شده است ...
حالا تاریخچه اش به کنار که هیچ مطلب قابل اعتمادی برایش پیدا نکردم عکسی هم از این حصار ندیدم نمیدونم چرا ! بجز تصویری که سایت عصرایران در مورد تخریب این حصار در زمان زلزله  سال 91 اهر آورده است  . ممنون خاهم شد اگر کسی از دوستان اطلاع دقیقی از تاریخچه اش داشته عنایت کند تا در پی نوشت این پست بیاورم به یادگار . 
 دیدن پارک شیخ شهاب و همچنین ساختمان مهمانسرای زمان شاه  و گنبد آرامگاه شیخ شهاب الدین اهری  از دور هم حلالتان  باد 

لینک کمی مرتبط :
عصر ایران طی یک گزارشی بنقل از نصر نیوز در زمان زلزله سال 91 اهر  و تخریب این دیوار همراه با تصاویری از آثار تاریخی آسیب دیده  دیگر بدون اشاره به تاریخچه و سابقه آن  با ارائه  تصویر زیر نوشته است :

آثار تاریخی تخریب شده در زلزله اهر (+عکس)

زلزله 21 مرداد ماه 1391 منطقه ارسباران اکثر بناهای اهر از جمله بقعه شیخ شهاب الدین، حصار خشتی، مسجد جامع، خانه دکتر قاسم خان اهری، خانه امیر ارشد، کاروانسراهای گوره درق و شاه عباس گوجه بئل و بازار اهر آسیب دیده اند که تاکنون فقط بازار اهر مرمت و بازسازی شده است.

توضیح اینکه  تاریخ عکس نصر نیوز چند سال بعد از عکس من بوده و بعد از کمی مرمت و بازسازی گرفته شده است  .
یک اهری و اتفاقات ساده     صادق اهری 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۳۶
یک اهری
برای بزرگنمایی تصوبر روی آن کلیک کنید 
تا یادمه بیش از ده دوازده سال پیش اونموقع که اوایل دوران تولد و نونهالی فیس بوک بود و فیلتر نبود میخاستم فرم پروفایلم رو در آنجا پر کنم که یکی از عناوین  بدین مضمون بود که اگر مطلبی بعنوان مطلب مهم و یا یه همچی چیزی در نظر دارید میتوانید در قسمت « معرفی خود » بنویسید تا در صفحه تان بعنوان شناسه ثبت شود  . خاطرم نیس چرا من این جمله رو که هنوزم در آنجا بقوت خود باقیست نوشتم

" هیچ چیزی را هیچ آدمی! صاحب نخاهد ماند "

اتفاقن امروز دنبال نمیدونم  دنبال چی چی توی
اینترنت میگشتم که این  غزل صائب تبریزی رو دیدم . 


یک اهری و اتفاقات ساده     صادق اهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۵ ، ۰۴:۲۴
یک اهری
در این ویدئو محمد نوری به صورت زنده یکی از خاطره‌انگیزترین ترانه‌های خود را اجرا می‌کند. بسیاری از ما از این ترانه خاطره داریم. آهنگ این ترانه از ساخته‌های خود محمد نوری است.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۵ ، ۱۴:۵۴
یک اهری
باز آوری و یادآوری خاطره ای تلخ از سه سال پیش ، بمناسبت سومین سالگرد فوت مامان منیر ( مادر همه بچه ها !)  از صفحه فیس بوکم بتاریخ دسامبر 6, 2013 · 

مادر وقتی سفر کرد !
مامان منیر ( خانم عبقری ) رو نزدیک دو سال ( 66-65 ) که در خونه شون زندگی کردم در تهران به مهربانی و عطوفت ِ محض شناختم . خیلی زحمتش داده بودم . مادر بسیار نازنین و رئوفی بود مثل مادر خودم .عین پسر خودش به من میرسید . الهی ... میگویند الان زنده نیس . زنگ زدم به دوستم بهنام تا به او و خانواده شون تسلیت بگم . بغض امانم رو برید . نتونستم . گوشی رو دادم همسرم بجای من هم تسلیت بگه ... یادش گرامیست ، روانش هم  شاد باد . مادری بود ها ! بمعنی واقعی  ِ مهر . حتا برای دوستای پسرش
مامان منیر (مادر) با اینکه مادر دوستم بود ولی عین مادر خودم هم بود 
یک اهری و اتفاقات ساده     صادق اهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۵ ، ۱۴:۱۰
یک اهری

در تاریخ 14 فوریه 2007 نوشته شده - خاطراتی از وبلاگ قدیم ام
همشهریان عزیزی از بلاد خارجه طی ایمیلهایی مختلف و با در خواستهایی متفاوت از حقیر وامانده در این بلده به تقصیر ! سوالاتی را مطرح کرده اند و ما را برآن داشته اند که رایحه وطن را برایشان از اینجا به آنتن وبلاگ بفرستیم تا ایشان مفرح گردیده و بویی گرفته و نفسی تازه استشمام فرمایند و ما را مزید امتنان قرار دهند .
از » آمریکا » دوست عزیزی طی ایمیلی تقاضا کرده اند که از کفشهای دست دوز اهریعکس تزئینی از گوگل مربوط به حدود چهل سال قبل ! البته بشرط اینکه
اگر باشد و پیدا کردم برایشان ارسال کنم .قول مساعد هم داده اند که پولش را حتمن برایم بفرستند . عرض شود خدمت این همشهری عزیزم که به جان شمانباشه بجان خودم چاروقهای دست دوز سال پنجاه و چهار هم پیدا نمیشود چه برسد به کفشهای نوک به هوای اهری . فعلن با این تصویر که تزئینیست حال بفرمایید تا ببینیم چه میشود برایتان انجام داد که شما را راضی به همشهری بودنمان کنیم . البته عکس حمام هم دیدن دارد به علی حتمن شما را به خاطرات دوران کودکی تان باز خواهند گرداند .

  از «نروژ» گرانمایه همشهری ادیب و فرهنگدوستی  تقاضای ارسال کتاب و یا حداقل اشعاری نو از شاعر بنام شهر و استانمان جناب آقای عباس بارز را کرده اند تا برایشان بفرستیم . آقا اگر وقت کردم حتمن اینکارو میکنم . یا حداقلش میتونم اشعار تازه اش را و یا هر شعری که شما باهاش بیشتر حال میکنید برایتان ایمیل زنم . اگر عکس جدیدی هم از استاد بارز پیدا کردم ضمیمه میکنم تا ارادت مزید خود را به شما بیشتر ابراز نماییم .

بازم از «آمریکای جنایتکار » دوستی پرسیده اند آیا «چلب وردی » و محله «باغبانلو» هنوز پا برجاست و آیا چشمه چلب وردی هنوز آب دارد یا نه . معروضم که «چلب وردی » الان چسبیده به قطعه شهدای شهرمون شده فکر میکنم اونموقع که شما عازم بلاد کفر بودین دور و بر این مکان خالی از سکنه و قبور فعلی بوده باشد . ضمنن آب چشمه اش بسیار تحلیل رفته عین خود بنده ! محله باغبانلو هم فکر کنم تا یکی دو سالی بیشتر پابرجا نباشد !چون در سال آتی طرح مسیر گشایی در دست اقدام شهرداریست که گریبانگیر محله شما هم خواهد شد گویا

از «سوئد » دوستی ایمیلی ارسال کرده و به زبان ترکی و با کلمات لاتین که این حقیر هم با خوندنش دچار مشکل بودم فرموده اند که اولن وبلاگم را به آن زبانی که تعریفش رفت بنویسم  و دوّمن مقداری آره دیگه پاپان پاپان پان کنیم . عرض کنم خدمت این دوست گرانمایه همچنانکه گفتم بنده با این سواد در پیتی ام نتونستم ایمیلتان را بخوبی بخونم چگونه میتوانم آنرا بنویسم و دیگران با هجی و صلوات بخونند و آخرش هم نفهمند که بنده چه گفتم و آنها چه ادراک فرمودند .
از «کانادا » دیگر همشهری به غربت در رفته عکس از مناطق مختلف شهر خواسته اند و چون حقیر مقداری کارو بار و زندگی را هم دارم تجربه میکنم و فعلن نمیتوانم عکسهای مختلف را از اقصا نقاط شهر و منطقه را گرفته برایتان ارسال کنم و صد البته قول میدهم عنقریبن عکسهای تاریخ منقضی و جدید را در وبلاگ » اهرارسباران«برایتان منتشر کنم که فعلن این عکسها در تاریکخانه زیر جوهر مخصوص است و هنوز ظاهر نشدن  . ولی برای اینکه زیاد هم دست خالی از اینجا بر نگردید و ما شرمنده تقاضاهای به حق تان نباشیم چن عکس دم دستی از گرمابه زمزم را که فعلن دارد با فس و فس راهش را ادامه میدهد برایتان میگذارم .  تا مقداری از دلتنگی و غم غربتتان بکاهد . همچنانکه در پایین تصویر مشاهده میکنید نوشته :گرمابه زمزمزم٬ کیسه کش آماده است و همچنین غسل جمعه ضامن سلامتی انسان است. اینها کار محسن حمامچی است فکر میکنم ایشان یادتان باشد . حمام عمومی زمزم و ناصری و «ایشیک حامامی » و «آخوند حامامی » از اساس مخروبه شده اند . راستی در حمام زمزم اینجا سشوار صد تومنه . اونجا رو نمیدونم . صد البته خودتان مستحضرید که کلمه سشوار به مرور گذشت زمان و بعلت تکرار مکرر آن توسط فرهنگ سازان منطقه به ششوار تغییر نام یافته وگرنه خودشان اعتراف کردند که اگر این عکس را جایی گذاشتیم پشت عکس توضیح اش را هم اضافه کنیم .


هر که دارد امانتی موجود بسپارد به بنده وقت ورود . اینم تصویر زیبای رختکن مخروبه زمزم حامامی
 از «فرانسه «……. و اما آقا ابراهیم خان باور بفرمایید باخونه مادرتون صد قدمی فاصله نداریم ما ته دربندیم اونا سر کوچه ٬ اخوی گرام هم تازه از سفر حج برگشته اند و یک شام مفصل هم در تالار ضیافت اینجا به همه همسایه ها احسان کردند . تازه دسرشان هم ماهیچه بود اونم از نوع گاوی اش  شما خود محتسب باشید شامش چه میتوانست باشد . خدا نصیب شما هم بگرداند . ملالی نیست به غیر از دوری شما . راستی آقا ابراهیم لطفن برایم ایمیل بزنید و بفرمایید در فرانسه گچ اصفهان چنده ؟ حالا من دقیقن نمیدونم واژه گز را با گچ اشتباه نگرفته باشم خوبست .
از «اکراین » ….. نرمین جان٬ شما که فرموده اید زود زود خودتان به ولایت سر میزنید حالا اینقدر دلتنگ شدین که با ایمیل میپرسین باقلای اهر و لبویش رسیده است یا نه ؟ بگویم که دیگر هر دو رو به اتمام است خواهرم . گرچه امسال مقدار زیادی لبو تناول فرمودیم و به همان نسبت و شاید بیشتر از یبوست (معذرت میخوام ) در آمده و مقداری ملین فرموده ایم .اما باقلا مقداری این دو مضمون را تعدیل بخشید و رفع حاجت طبیعی میفرماییم . اینجا گوشت فعلن حول و حوش پنج هزار تومن است البته از نوع گوسپندی اش . ماشالا شما آنجا هات داگ و بیفتک و پنیر پیتزا میخورین که اگر بیایید اینجا از گرسنگی تلف میشوید …
بقیه دلداگان ولایتمان را که دستشان به آتش محبت وطن نمیرسد در پستی دیگر خوشحال و خرامان خواهم کرد . ما را هم از دعاهاتان فرافکنی نفرمایید . این عکس پایینی یک سورپرایز عکاسی و حمامی میباشد .
یک اهری و اتفاقات ساده   صادق اهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۵ ، ۰۶:۲۹
یک اهری
تصویر یواشکی منزلبانو از دو قمری ( یا کریم ) مال چار سال پارسال پیشترها

‏این عکس را در نوامبر 23, 2014‏، در صفحه فیس بوکم وارد کرده بودم . ولی تاریخ واقعی آن مربوط میشود حدود سال 1385-86 از منزل مسکونی مان در آن زمان - حدود ده سال پیش .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۱۱:۲۶
یک اهری

این عکس حدودن مربوط میشود به سال 18-1319خورشیدی

زنده یاد حاج میر حیدر حسینی (دایی ام)  - روانشاد مادر بزرگم رخساره خانوم  و مادرم در حدود هشت سالگی (با لباس دانش آموزی کلاس ابتدایی)

:: روی تصویر کلیک کنید تا آنرا در اندازه بزرگتر و با کیفیت بیشتر مشاهده کنید 

زنده یاد حاج میر حیدر حسینی (دایی ام) و روانشاد مَشَد رخساره خانم (مادر بزرگم) و مادرم در سن حدود 8 سالگی و با لباس مدرسه ای اش


یک اهری و اتفاقات ساده, صادق اهری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۵ ، ۱۱:۵۱
یک اهری

نمیدانم چرا امروز فیل ام زیادی یاد هندوستان کرد . هــــــوا نسبتن سرد بود بخاطر اولین برفی که دیروز برزمین نشسته بود . شال و کلاه کردم و رفتم پیشش . 

سلام کردم . 

به من خیره شد

حتا جواب سلامم را  هم نداد

حال و احوال کردم که باز چیزی نگفت

بی هیچ سخن دیگری وقتی نگاهم بیشتر به چشمانش خیره ماند به خنده چشمکی زد و گفت : بلند شو برو پسر جان! هوا سرده . سرما میخوری . اینورا هیچ خبری نیس . مواظب بچه ها باش . به زندگی ات برس . شاد و انسان زی ... نگران ما نباش گفتم که : اینورا هیچ خبری نیس ...

دستی به سر و سینه و صورت اش کشیدم به ناز . صورت سفید شده اش را بوسیدم . عجیب سرد و زُمخت و نامَرد بود سنگ ِ قبر بابام . 

...

در حالیکه از جایم برای وداعی دیگر بلند می شدم زیر لب گفتم بدرود تا درودی دیگر بابایی مهربانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۲:۴۱
یک اهری

مرداد ماه امسال ، همدان که رفته بودیم به تپه همگتانه نیز سرکی کشیدیم و یه چن تایی عکس به یادگار از آنجا و از موزه اش برا خودمان گرفتیم که بعضی شان را به احترام تان به اشتراک میگذاریم . ایشآللآه که قبول حق تان باشد :) همدان یا هگمتانه 550 سال پایتخت مادها و در دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی پایتخت تابستانه بوده است. امپراطوری مادها قبل از امپراطوری هخامنشی بوده است که چندی قبل نیز یکی از شاهزادگان ماد در پارک سنگ شیر استان همدان کشف شد...

تپه هگمتانه همدان با در برگیری شهری زیرزمینی در دل خود، قدمت سه هزار ساله خود را به رخ جهانیان می‌کشد...
هگمتانه به معنی محل تجمع بوده و در منابع باستانی به صورت هگمتانه، اکباتان، امدانه و همدان ضبط شده که این سایت باستانی در سال 1310 به شماره 28 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است...













۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۵۶
یک اهری