یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده
باز آوری و یادآوری خاطره ای تلخ از سه سال پیش ، بمناسبت سومین سالگرد فوت مامان منیر ( مادر همه بچه ها !)  از صفحه فیس بوکم بتاریخ دسامبر 6, 2013 · 

مادر وقتی سفر کرد !
مامان منیر ( خانم عبقری ) رو نزدیک دو سال ( 66-65 ) که در خونه شون زندگی کردم در تهران به مهربانی و عطوفت ِ محض شناختم . خیلی زحمتش داده بودم . مادر بسیار نازنین و رئوفی بود مثل مادر خودم .عین پسر خودش به من میرسید . الهی ... میگویند الان زنده نیس . زنگ زدم به دوستم بهنام تا به او و خانواده شون تسلیت بگم . بغض امانم رو برید . نتونستم . گوشی رو دادم همسرم بجای من هم تسلیت بگه ... یادش گرامیست ، روانش هم  شاد باد . مادری بود ها ! بمعنی واقعی  ِ مهر . حتا برای دوستای پسرش
مامان منیر (مادر) با اینکه مادر دوستم بود ولی عین مادر خودم هم بود 
یک اهری و اتفاقات ساده     صادق اهری
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۶
یک اهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی