یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده


از به یادآوریهای فیس بوکم !
امروز دومین مرد خونه رو فرستاده بودم شناسنامه ام را از توی ماشینم که توی پارکینگ پلیس راه خابودندش بیاره ... مسئولش دیر اومده بوده ظاهرن ... توی این سرما و برف و یخبندون رفته این عکسو گرفته .
گذر دوره جوونی همینطوری به دلخوشی های کوچک وابسته س ... ! آدم خودش احساس نمیکنه و از عمق لذتی که می برد خبری ندارد تا آنکه آن روز برایش خاطره شود . بشود « روزی روزگاری و در دوره جوونی ...»
پ ن : چیز مهمی نبود و البته که بود .  « همراه نداشتن مدارک ماشین »... پ ن ن : اتفاقن درست درهمین امروز و دیروز و پریروز هم اهر برف زیادی بارید و شدیدن و بطور سریع و غیر منتظره هوا سرد و یخی شد  ...
پریروز که خان اوغلان آمده بود مرخصی برف میومد و دیروز
عصری که داشت می رفت  سر محل خدمت اش باز برف در حال باریدن بود .
اینم عکس گزارش هواشناسی از شهر ما جهت اثبات قضیه در این چند روز گذشته و آینده



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۲۸
یک اهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی