یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

گاه نگاریهای یک اهری از اتفاقات دور و نزدیک بصورت ساده

یک اهری و اتفاقات ساده

هُپ

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۴۷ ق.ظ

رفته بودم دکتر

پا درد داشتم

دکتر گفت :

پاهاتو جفت کن پسرم

گفتم دکتر

چِفت کنم یا جفت ؟

جفت مگر مال مر غ عشق نیست ؟

پسرک ِ همراه بیمار

صورت خود را 

با چادر شب مادرش پوشاند

خندید 

دکتر نگاه چَپَکی انداخت

گفت چِفت مال در است

پسرک هُپ کرد

 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۸
یک اهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی