آغاز سومین سالگی تولد وبلاگم به سر رسید . لطفن توپ در نکنین
سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۸۵، ۱۱:۵۰ ب.ظ
در نوزدهم مهر ماه سال هشتادوسه زاده شد. در شبی مهین ! فکر نمیکردم دوسال همینطوری الکی الکی چیز بنویسم و جماعت وبلاگنویس را سرگردان فرمایم و آنقدر با ذوق و شوق بچه گانه ادامه اش دهم که بهش معتاد بشم و وبلاگم بشه قسمتی از زندگی ام . در این راستا دوستان خوبی پیدا کرده ام . بعضیهاشو از نزدیک دیدم با اهل و عیال هم مهمونشون بودیم و باقالی قاتق هم خوردیم .به بعضیاشون اس ام اس میفرستم و گاهی که از شهرشون میگذریم سری بهشون میزنیم . از مشهدش
بگیر تا گرگان وتهران و تبریز و لاهیجان و زنجان و اردبیل … خیلی چیزا آموختم . اعتراض کردم . کتکش را هم خوردم ! الان دیگه وارد قضایام . میدونم گوشت قرمز برای قلبم ضرر داره . قلیون نباید بکشم زیاد نباید به همه اعتماد کنم .خلاصه الان دیگه سه سالمه . جام رو خیس نمیکنم از پستونک هم استفاده نمیکنم و فقط لبهای خودمو گاهی با زبونم تر میکنم . صدای بلند بلند هم در نمیارم . آرام در روزمره گیهام قدم میزنم البته از یونجه اونم از نوع بهاریش خوشم میاد . اینرا هم عارض شوم که خیلی جا عوض کردم پرشین بلاگ٬ بلاگفا ٬ باغ من ٬بازم بلاگفا و بلاگ اسپات که هنوز اونجا فعلن آینه همین وبلاگه . خب حالش به همینه دیگه ! آدم یه جا بمونه گندش در میاد ! اونقدر تغییر مکان دادیم که خیلی از دوستان قدیمیمونو ریخت و پاچ فرمودیم . یعنی گمشون کردیم .راستی یه چیز دیگه هم بگم و برم . اینکه امروز چطوری از خواب بیدار شدم! تق تق شکستن چیزی به آرامی بیدارم کرد دنبال صدا کردم و دیدم جناب کلاغ سیاه محله٬ گردویی رو که از حیاط همسایه بسرقت برده بود رو بالای همین ستون چراغ برق مشغول شکوندنشه . گفتیم خوبه به علی تولدمون حتمن مبارک میشه. عکاسییو حال میکنین؟ کو کسوف عزیز؟ همه توی تولدشون عکس کیک میذارن ماهم این کلاغو . خب زندگییه دیگه فقط رنگاش فرق میکنه وگرنه همه چیزش اسپیده !
۸۵/۰۷/۱۸